افسانه هولوکاست(۷۷)
ابقهای بسیار تاریک و وحشتناک دارد خود را در مقام دولتی مظلوم نشانده است. از مهمترین مزایای این مظلوم نمایی تشکیل دولت غاصب اسرائیل و مصون نگه داشتن اسرائیل از انتقادات منتقدان است.
آنان در توجیه مذهبی مسئله کشتار یهودیان، آن را اولاً خواست خدا دانسته و ثانیاً هیتلر را تنها وسیلهای برای تنبیه و بازخرید قوم خدا میپندارند، و به کتاب مقدس استناد میکنند که آنان قومی هستند که خداوند آنان را کیفر داده و در عین حال برگزیده است!!(۷۹) آغاز اسطوره هولوکاست به اوایل سال ۱۹۴۲ میلادی باز میگردد، زمانی که گرایشهای یهودستیزانه حزب نازی و تلاش آنها برای اخراج یهودیان از آلمان و اراضی تحت اشغال به اوج خود رسید. در این زمان، رسانههای تبلیغاتی با استناد به منابع صهیونیستی اقدام به پخش اخباری کردند که فقط بر شنیدهها متکی بود و خبر از یک رویداد فجیع و وحشتناک میداد که برای یهودیان در حال رخ دادن بود. صهیونیسم علاوه بر تاسیس اسرائیل و تلاش برای تحقق اهداف صهیونیسم بین الملل دو هدف عمده دیگر را از این مظلوم نمایی یهود و تقدس بخشیدن به هولوکاست تعقیب میکرد: پیش گیری از خیزش عمومی جهانیان علیه صهیونیسم و مظلوم نمایی و برانگیختن احساسات نژاد یهود و ایجاد اتحاد سیاسی بین آنان. اما هدف اروپا و آمریکا از طرح و تبلیغ و پشتیبانی از هولوکاست را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
الف: تخلیه حداکثری یهود از سرزمینهای یهودی به یک مکان.
ب.تمرکز دهی به یهود در محل اتصال سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا و استقرار اسرائیل در قلب خاورمیانه برای ایجاد یک پایگاه دیدبانی بر منافع غرب در خاورمیانه.
ج. ایجاد منطقه امنیتی غرب در قلب مناطق اسلامی برای نظارت و دیدبانی بر منافع امنیتی غرب از درون منطقه. امّا حقیقت چیست؟ اگرچه اثبات ساختگی بودن این افسانه خود مجالی جداگانه میطلبد، اما بنابر ارتباط بحث نگاهی گذرا به ریشههای این اسطوره میاندازیم. برای پرده برداشتن از ماهیت سراسر کذب این ادعا باید ۳ مساله اتاقهای گاز، سوزانده شدن اجساد و تهیه صابون
از اجساد سوزانده شده مورد بررسی قرار گیرد.
اتاقهای گاز
متهم اصلی جریان یهودی سوزی در دادگاه نورمبرگ(۸۰) فردی به نام رودلف هوس(۸۱) فرمانده نظامی اردوگاه آشوتیس(۸۲) میباشد. به عقیده وی دست کم دو میلیون و پانصد هزار قربانی در آشویتس از طریق گازدهی و مرده سوزی اعدام و قلع و قمع شدهاند و دست کم نیم میلیون نفر دیگر از گرسنگی و بیماری از پا درآمدهاند.(۸۳) وی (رودولف هوس) در تشریح نحوه کشتار در اتاقهای گاز میگوید: نیم ساعت پس از پخش گاز، در اتاق را باز و دستگاه تهویه را روشن میکردیم و بلافاصله اجساد را خارج میکردیم. سپس مأموران، اجساد را از اتاق خارج و دندانهای طلای اجساد را برمیداشتند و در چالهها آتش میافروختند و روی آنان روغن انسانی جمع شده میپاشیدند. آنها تل اجساد آتش گرفته را به هم میزدند تا هوا بهتر به آنها برسد. تمام این کارها را با بی تفاوتی و بی خیالی انجام میدادند. انگار یک وظیفه بی اهمیت روزمره را انجام میدهند. مأموران در حال حمل اجساد سیگار میکشیدند یا چیزی میخوردند و حتی موقع کار با مردهها یعنی سوزاندن اجسادی که از مدتها قبل در گور جمعی روی هم انبار شده بودند از خوردن دست بر نمیداشتند. آنچه در اعترافات هوس میتوان یافت اصرار بر احساسی کردن این افسانه است و جالبتر اینکه آنها ۲۰۰۰ جسد اشباع شده از سم بسیار خطرناک را آن هم در یک فضای کوچک بدون ماسکِ ضد گاز و در حالی که سیگار میکشیدند یا چیزی
میخوردند جابجا میکردند!!! رودلف هوس در کتاب خاطرات خود مینویسد: در نخستین بازجویی ام، از من با کتک اعتراف گرفتند اگرچه من آن را امضاء کردم ولی نمیدانم در آن چه چیزی وجود داشت.(۸۴) روایت دادگاه نورمبرگ از کشتار با گاز بسیار مبهم است و اگر کسی زحمت بررسی نحوه کشتار با گاز را به خود بدهد متوجه مضحک بودن این اعترافات خواهد شد. ماده سمیای که به ادعای طراحان هولوکاست، نازیها برای کشتن میلیونها یهودی از آن استفاده کردهاند. گاز زیکلون B (85) بوده است. نزد طرفداران نظریه کشتار یهودیان توسط آلمانها در طی جنگ جهانی دوم بسیار رایج است که تصویری از بستههای زیکلون B را با سوءاستفاده از بیاطلاعی خوانندگان به معرض نمایش بگذارند و هیاهوی تبلیغاتی برپا کنند. امّا در میان خوانندگان چند نفر میداند که استفاده از گاز زیکلونB در ارتش آلمان بهاندازه استفاده از حشره کش د.د.ت در ارتش آمریکا معمول بوده است؟ چند نفر از آنها میدانند که این تصاویر ابداً به معنی قتل عام انسانها نیست، همانگونه که تصاویر یک جعبه محتوی د.د.ت چنین معنایی را افاده نمیکند.(۸۶) اینک چند سؤال اساسی در ارتباط با اعترافات و طریقه عملکرد گاز زیکلون B مطرح میشود :
۱٫چه مدت لازم بود تا گاز زیکلون B عمل کند؟
۲٫تا چه مدت گاز در یک فضای بسته فعال میماند؟
۳٫آیا آنگونه که ادعا کردهاند، ورود به مکان آغشته شده به گاز بدون ماسک آن هم تنها نیم ساعت پس از استعمال آن ممکن است؟
۴٫آیا کورههای آدم سوزی میتوانند طبق ادعای آنان روز و شب کار کنند؟(۸۷)بروشوری که در زمان جنگ در آلمان توسط شرکت مبارزه با جانوران زیان آور چاپ شده است نشان میدهد که هشت نوع گاز در آلمان مورد استفاده قرار گرفته که قوی ترین آنها زیکلون B بوده است که به علت قدرت بالای مسمومیت آن برای سم پاشی در مکانهای وسیع مانند خوابگاه سربازان، سیلوها و کشتیها مورد استفاده قرار میگرفته است و به طور شدید سمی و نابود کننده بافتهای سلولی ذکر شده است. و از این رو تنها باید توسط افراد آموزش دیده مورد استفاده قرار گیرد. در عین حال، باید افراد به ماسک ضد گاز با قوی ترین فیلتر یعنی فیلتر جی(۸۸) مجهز باشند، در بند هفت بروشور راهنمای استفاده از گاز زیکلونB آمده است: قابلیت دفع با تهویه سخت و طولا
نی ، با توجه به اینکه این گاز شدیداً به سطوح میچسبد، اتاقی که آغشته به گاز زیکلون B است حداقل تا ۲۱ ساعت بعد از انتشار گاز نباید وارد آن شد. افرادی هم که دارای ماسک قوی هستند باید بعد از یک دقیقه به سرعت از اتاق آغشته به گاز زیکلون B خارج شوند.(۸۹) در حالی که هیچ یک از شرایطی که برای اتاقهای گاز ضروری هستند در اردوگاهها وجود نداشت، و هر کسی که در آنجا کار کرده باشد جان خود و اطرافیانش را به خطر میاندازد. هیچ وسیلهای نه برای تهویه و نه برای توزیع هوا و نه هیچ امکانی برای افزودن مواد
و وسایلی که مورد نیاز گاز زیکلونB است وجود نداشت.(۹۰) یک اتاق گاز که در آن از گاز زیکلونB استفاده میشود باید دارای جدارههای فولادی ضخیم و یا شیشههای بسیار ضخیم باشد، زیرا به علت خلائی که در این اتاق باید ایجاد گردد هر لحظه امکان انفجار وجود دارد و بسیار فضاحت بار است که اتاقهای گاز ادعایی را مکانی معرفی میکنند که از سنگ و گچ و رنگ ساخته شدهاند. بدون اینکه هیچ اثری از ماشین آلات مورد نیاز برای کشتن نه یک نفر بلکه میلیونها زن و مرد و کودک به جای مانده باشد.(۹۱) خلاصه اینکه دادگاه نو
رنبرگ در فضایی کاملاً صهیونیستی و ضد نازیسم شکل گرفت و با لحاظ اینکه هیتلر چون مرتکب جنایت شده است، باید قبول کرد که او شش میلیون یهودی راکشته است…
برای پی بردن به اینکه چرا صهیونیسم در افسانه هولوکاست از میان همه روشهای کشتن و قتل عام جمعی روی روش سوزاندن متمرکز شده است میتوان ۳ دلیل عمده را برشمرد:
الف) از آنجایی که صهیونیسم در خلق این افسانه برای تحت تأثیر قرار دادن مردم بیشتر به جنبههای عاطفی این جریان تأکید دارد و برای تحریک عواطف عمومی، بهترین راه، استفاده از احساسات انسانی آنان است، دست به انتخاب این روش برده و در تبلیغ آن با استفاده از فیلم، داستان و رمانها سعی در ایجاد همدردی در میان مردم دارد. همچنین آنها با شرح جزئیات حادثه، با استفاده از نیروی تخیّل مخاطب، سعی در عمق بخشیدن در حادثه دارند. مثلاً در اعترافات هوس همانطور که گذشت از زبان وی بی تفاوتی مأموران و زیر و رو کردن اجساد برای بهتر سوختن را گنجانیدهاند تا با احساسی
تر کردن داستان ماندگاری آن را در اذهان مخاطبان طولانیتر کنند. نتیجه این تبلیغات همین است که امروزه میبینیم با اینکه در طول جنگ جهانی اول و دوم تعداد بسیار زیادی از مردم کشته شدند امّا مردم شاید تعداد کشته شدگان کشور خود را هم ندانند، امّا رقم خیالی ۶ میلیون یهودی همیشه در ذهن مردم باقی مانده است و این نشان از طرحی میدهد که نه اتفاقی و ناشیانه بلکه بسیار دقیق و ماهرانه کشیده شده است.
ب) با تأکیدِ صهیونیسم بر کشته شدن یهودیان از طریق سوختن دیگر کسی به دنبال یافتن کوهی از استخوان که بواسطه کشته شدن یهودیان پدید آمده نمیباشد و اگر غیر از این باشد مثلاً بواسطه تیر باران ۶ میلیون یهودی از بین رفته باشند و یا حتی بسیار کمتر از این، باید مقدار قابل توجهی از استخوانهایشان باقی مانده باشد که این خود دردسری بزرگ خواهد بود. علاوه بر آنکه سوختن استخوانها، خود بر تحریک عواطف میافزاید.(۹۲)
ج) سومین دلیل در تأکید صهیونیسم برسوختن برای بخشیدن رنگ و لعاب دینی و متقاعد کردن یهودیان بر الهی بودن ایجاد اسرائیل است. سوختن در فرهنگ دینی یهود جایگاهی الهی و قدسی دارد. منبع الهام آنها فقراتی از سِفر لاویان است که بنابر مفاد آن هنگام حضورشان در سرزمین مقدس بنابر دستور خداوند موظف بودند قربانیهایی برای سوختن به حضور خدا پیشکش کنند:
پس گاو را به حضور خداوند ذبح نمایید و پسرانهارونِ کاهن، خون را نزدیک بیاورند و خون را بر اطراف مذبح که نزد درِ خیمه اجتماع است، بپاشند و پسرانهارون کاهن آتش بر مذبح بگذارند و هیزم بر آتش بچینند و پسرانِهارونِ کاهن قطعهها و سر و پیه را بر هیزمی که بر آتش مذبح است بچینند. و احشایش و پاچههایش را به آب بشویند و کاهن همه را بر مذبح بسوزانند.(۹۳) بر همین مبنا از دیدگاه ادبیات دینی یهود، یهودیانی که جانشان را در راه خداوند فدا کردند قربانیان معبد مقدس محسوب میشوند(۹۴). صهیونیسم برای اینکه به هدف شوم خود یعنی مهاجرت به اسرائیل برسد حتی از کلام و الهیات یهودی نیز استفاده میکند تا جایی که عدهای دیگر کشته شدن یهودیان را انتقام الهی دانستند. چرا که آنان به سرزمین مقدس هجرت نکرده بودند!
ساختن صابون از اجساد یهودیان
یکی از شوم ترین داستانهای تخیلی که سیمون وایزنتال(۹۵) آن را رایج کرد، از این قرار بود که وی در سال ۱۹۴۲ تغییراتی در اتاقهای اعدام ایجاد کرد، و مدعی شد که این اتاقها دارای زهکشیهایی برای جمع آوری چربی یهودیان به منظور صابون سازی بودهاند(۹۶). وی در مقالهای تحت عنوان “R.J.F” نوشت که نازیهای روی این صابونهای ساخته شده از چربی اجساد یهودیان علامت اختصاری R.J.F را حک میکردند که مخفف ۳ کلمهRein Judisches Fett به معنی”روغن خالص یهودی” میباشد. دادگاه نورمبرگ بیآنکه اقدام به آنالیز شیمیایی این صابونها کند، نمونههای آن را تأیید کرد.(۹۷) امّا طولی نکشید که دروغ بودن این ادعا روشن شد. چرا که داستان از این قرار بود که آلمان که طی دوران جنگ از کمبود ماده چرب رنج میبرد، ناچار شد تا تولید صابون را تحت نظارت حکومت قرار دهد و آنچه بر روی قطعات صابون حک شده بود حروف R.J.F نبود بلکه ۳ حرف R.I.F< ;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; COLOR: black; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman'” lang=AR-SA> بود که علامت اختصاری عبارت آلمانی Reichsstella Fur Industrielle Fettersergung به معنی “ادارهی رایش، (آلمان) برای تأمین مواد چرب” را مشخص میکند. حال عدهای به عمد یا به خطا R.I.F راR.J.F خواندند و مدعی شدند از چربی اجساد یهودیان صابون تولید میشد. اصولاً طراحان افسانه هولوکاست برای تحت تأثیر قرار دادن عواطف انسانی به نفع صهیونیسم از هر ابزاری استفاده کردند و با ابزار تبلیغی وسیعی که در دست داشتند در تمام اروپا پخش کردند، این تبلیغات چنان وسیع بود که به کسی اجازه فکر کردن را نمیداد. مضاف بر این که هر کس کوچکترین تردیدی در اصل ماجرا میکرد وی را طرفدار نازیسم معرفی میکردند.با توجه به مطالبی که گذشت میتوان نتیجه گ
رفت که متفکران جنبش صهیونیسم در طرح نظریههای خود بیشترین تکیه را بر استفاده کردن از ادبیات الهی و فرهنگ مخاطب دارند و همانطور که گفتیم اگر چه هولوکاست افسانهای بیش نیست امّا به خاطر انسجام درونی آن و مبتنی بودن بر آموزههای دینی یهود، توانست بزرگترین خدمت را در برههای از تاریخ به صهیونیسم بکند و کمترین آن تشکیل حکومت غاصب اسرائیل بود. علاوه بر اینکه با دستاویز قرار دادن همین افسانه یهودیان میلیاردها دلار از کشورهای میزبان یهود در طول جنگ جهانی اول و دوم غرامت گرفتند و پایههای رژیم منفور خود را استحکام بخشیدند. با این همه هنوز هم در بسیاری از کشورهای غربی و آمریکا، حتی تحقیق در مورد این واقعه ساختگی قانوناً جرم تلقی شده و چه بسیار اندیشمندانی که به بواسطه تردید در وقوع آن حتی در کشور خود مورد آزار و اذیتهای فراوان قرار گرفتهاند. که از نمونههای آن میتوان به روژه گارودی متفکر فرانسوی اشاره کرد که با نوشتن کتاب تاریخ یک ارتداد و تشریح ساختگی بودن هولوکاست محاکمه شد. اما گذشته از عوامل داخلی یهودیان که موجب شکل گیری صهیونیسم شد، از سویی دیگر عللی بیرونی و حتی در مواردی قدرتمندتر از زمینه سازیهای خود یهودیان در شکل گیری این جنبش دخیل بود که مهمترین آن را میتوان پروتستانتیزم مسیحی نام برد. به نظر پژوهشگران اگر جنبش اصلاح مذهب پروتستانتیزم نبود، مطمئناً صهیونیسم به صورت قدرتمند امروزی ظاهر نمیشد. حال اجمالاً به بررسی روابط متقابل این دو میپردازیم.
ادامه دارد…
www.zohur12.ir